بهصورت شهودی، بهطور احساسی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
They made the decision intuitively.
آنها بهطور احساسی تصمیم گرفتند.
The artist painted the picture intuitively.
هنرمند تصویر را بهصورت شهودی کشید.
Intuitively, he chose the right path without any hesitation.
او بدون هیچ تردیدی بهصورت شهودی مسیر درست را انتخاب کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «intuitively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/intuitively