بهطور مشخص، بهطور قطعی، بهطور بارز، بهطور آشکار، بهوضوح، بهطور واضح
His every word could be heard quite distinctly.
تکتک کلمات او کاملاً بهطور واضح شنیده میشد.
I began to feel distinctly disturbed.
کمکم بهطور واضح حس کردم که پریشانخاطر شدهام.
منحصراً، بهطور مجزا، جداگانه، (تأکید بر تفاوت) کاملاً متفاوت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He has a motivational style that is distinctly his own.
او از سبکی انگیزشی برخوردار است که منحصراً مختص خودش است.
The iconographic map is distinctly different from realistic pictorial panoramas.
نقشهی آیکونوگرافی (شمایلنگاری) کاملاً با پانورامای تصویریِ واقعی متفاوت است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «distinctly» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distinctly