فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Distinctly

dɪˈstɪŋktli dɪˈstɪŋktli

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

adverb

به‌طور مشخص، به‌طور قطعی، به‌طور بارز، به‌طور آشکار، به‌وضوح، به‌طور واضح

His every word could be heard quite distinctly.

تک‌تک کلمات او کاملاً به‌طور واضح شنیده می‌شد.

I began to feel distinctly disturbed.

کم‌کم به‌طور واضح حس کردم که پریشان‌خاطر شده‌ام.

adverb

منحصراً، به‌طور مجزا، جداگانه، (تأکید بر تفاوت) کاملاً متفاوت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

He has a motivational style that is distinctly his own.

او از سبکی انگیزشی برخوردار است که منحصراً مختص خودش است.

The iconographic map is distinctly different from realistic pictorial panoramas.

نقشه‌ی آیکونوگرافی (شمایل‌نگاری) کاملاً با پانورامای تصویریِ واقعی متفاوت است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد distinctly

  1. adverb clearly
    Synonyms:
    plainly surely unmistakably sharply precisely

لغات هم‌خانواده distinctly

  • adverb
    distinctly

ارجاع به لغت distinctly

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «distinctly» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/distinctly

لغات نزدیک distinctly

پیشنهاد بهبود معانی