در انگلیسی آمریکایی بهجای ham-fisted از ham-handed استفاده میشود.
انگلیسی بریتانیایی دستوپاچلفتی، ناشیانه، بیمهارت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She’s a brilliant designer, but her ham-fisted assistant often makes mistakes.
او طراحی نابغه است، اما دستیار دستوپاچلفتیاش اغلب اشتباه میکند.
He tried to fix the computer himself, but his ham-fisted attempts made it worse.
او سعی کرد خودش کامپیوتر را تعمیر کند، اما تلاشهای ناشیانهاش اوضاع را بدتر کرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ham-fisted» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ham-fisted