آخرین به‌روزرسانی:

Ham Radio

ˌhæm ˈreɪdioʊ ˌhæm ˈreɪdiəʊ

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

رادیوی آماتور، رادیو آماتوری

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

My grandfather enjoys using his ham radio to communicate with other amateur radio operators around the world.

پدربزرگم از اینکه با رادیوی آماتورش با دیگر اوپراتورهای رادیوی آماتور در سراسر دنیا ارتباط برقرار کند، لذت می‌برد.

I bought a new ham radio antenna.

یک آنتن رادیوی آماتور جدید خریدم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد ham radio

  1. noun amateur radio
    Synonyms:
    Citizens Band

ارجاع به لغت ham radio

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ham radio» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ham-radio

لغات نزدیک ham radio

پیشنهاد بهبود معانی