آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۷ شهریور ۱۴۰۴

    Ham

    hæm hæm

    شکل جمع:

    hams

    معنی ham | جمله با ham

    noun countable uncountable A2

    غذا و آشپزی گوشت ران خوک (که نمک‌سود یا دودی شده است)، ژامبون (تهیه‌شده از ران خوک)

    ham, گوشت ران خوک (که نمک‌سود یا دودی شده است)، ژامبون (تهیه‌شده از ران خوک)
    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی غذا و آشپزی

    مشاهده

    I love eating ham sandwiches for lunch.

    عاشق خوردن ساندویچ ژامبون برای ناهار هستم.

    My favorite type of ham is smoked.

    ران خوک محبوب من نوع دودی آن است.

    noun countable

    سینما و تئاتر نابازیگر (بازیگری که سبک بازی‌اش مصنوعی و قدیمی است و اغلب در بازی خود غلو می‌کند)

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری

    She is a terrible ham.

    او نابازیگر بسیار بدی است.

    The director was frustrated with the ham's exaggerated acting style.

    کارگردان از سبک بازی اغراق‌آمیز این نابازیگر ناامید شده بود.

    noun countable

    اپراتور (که مجوز دارد و در رادیوی آماتور کار می‌کند)

    My neighbor is radio ham.

    همسایه‌ام اپراتور رادیو است.

    Hams often participate in contests to test their radio operating skills.

    اپراتورها اغلب در مسابقات شرکت می‌کنند تا مهارت‌های رادیویی خود را آزمایش کنند.

    noun countable

    کالبدشناسی پشت ران و کفل (معمولاً به‌صورت جمع می‌آید)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کالبدشناسی

    مشاهده

    The hams of the athlete were strong and muscular.

    پشت ران و کفل این ورزشکار قوی و عضلانی بود.

    She had a bruise on her ham from falling off the bike.

    بر اثر افتادن از دوچرخه پشت ران و کفل او کبود شده بود.

    verb - intransitive verb - transitive

    سینما و تئاتر غلو کردن (در بازی)، غلوآمیز بازی کردن

    The actors were hamming it up to make the audience laugh.

    بازیگران برای خنداندن حضار در اجرای نقش خود غلو می‌کردند.

    She loves to ham it up whenever she's on stage.

    وقتی که روی صحنه است، دوست دارد غلوآمیز بازی کند.

    noun

    حام (یکی از پسران نوح) (با حرف بزرگ)

    The descendants of Ham settled in Egypt, Nubia, and Canaan.

    فرزندان حام در مصر، نوبه و کنعان ساکن شدند.

    Many scholars trace the origins of the Egyptians back to Ham.

    بسیاری از محققان ریشه‌ی مصریان را به حام بازمی‌گردانند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد ham

    1. noun one who overacts
      Synonyms:
      showoff exhibitionist grandstander hotshot hot dog

    Collocations

    a radio ham (or a ham radio operator)

    کارانداز غیرحرفه‌ای فرستنده‌ی موج کوتاه

    ham sandwich

    ساندویچ ژامبون

    سوال‌های رایج ham

    معنی ham به فارسی چی میشه؟

    کلمه "ham" در زبان انگلیسی به معنای "ژامبون" یا "ران خوک" است. این واژه به طور خاص به گوشتی اشاره دارد که از قسمت ران یا پای خوک تهیه می‌شود و معمولاً به صورت نمک‌سود، دودی یا پخته شده مصرف می‌شود. در ادامه به بررسی معانی، نحوه تهیه، انواع و نکات جالب درباره‌ی ژامبون می‌پردازیم.

    تاریخچه و ریشه کلمه

    واژه "ham" از زبان انگلیسی قدیم و به معنای "پای" یا "ران" آمده است. در واقع، این کلمه به بخشی از بدن جانور اشاره دارد که در آن گوشت نرم و چرب وجود دارد. در گذشته، روش‌های نگهداری گوشت به دلیل عدم وجود یخچال و فریزر بسیار مهم بود و نمک‌سود کردن و دودی کردن گوشت از روش‌های معمول نگهداری به شمار می‌رفت.

    روش‌های تهیه

    ژامبون معمولاً از ران خوک تهیه می‌شود و چندین روش برای آماده‌سازی آن وجود دارد:

    - نمک‌سود کردن: در این روش، گوشت در محلول نمکی قرار داده می‌شود تا طعم‌دار و ماندگار شود. این روش به حفظ گوشت کمک می‌کند و طعمی خاص به آن می‌بخشد.

    - دودی کردن: در این روش، گوشت پس از نمک‌سود کردن در معرض دود چوب‌های خاص قرار می‌گیرد. این کار نه تنها طعم و عطر خاصی به ژامبون می‌دهد، بلکه به حفظ آن نیز کمک می‌کند.

    - پختن: برخی از ژامبون‌ها پس از نمک‌سود کردن و دودی کردن، پخته می‌شوند تا آماده مصرف شوند.

    انواع ژامبون

    ژامبون انواع مختلفی دارد که هر کدام با روش‌های خاصی تهیه می‌شوند:

    - ژامبون دودی: این نوع از طریق دودی کردن تهیه می‌شود و طعم عمیق‌تری دارد.

    - ژامبون نمک‌سود: این نوع به صورت مستقیم با نمک نگهداری می‌شود و عطر و طعم خاصی دارد.

    - ژامبون پخته: این نوع معمولاً از ژامبون‌های دیگر پخته می‌شود و به عنوان یک غذای آماده به فروش می‌رسد.

    نکات جالب

    - شکلات در ژامبون: در برخی از کشورها، برای طعم‌دهی به ژامبون، از شکلات یا شکر قهوه‌ای استفاده می‌شود که باعث ایجاد یک طعم شیرین و شگفت‌انگیز می‌شود.

    - ژامبون در فرهنگ‌های مختلف: در بسیاری از فرهنگ‌ها، ژامبون به عنوان یک ماده غذایی مهم در مراسم‌ها و جشن‌ها مورد استفاده قرار می‌گیرد. به عنوان مثال، در مراسم عید شکرگزاری در ایالات متحده، ژامبون یکی از غذاهای اصلی است.

    - مغذی بودن: ژامبون منبع خوبی از پروتئین و ویتامین‌های B است، اما باید به میزان مصرف آن توجه کرد، زیرا ممکن است حاوی چربی‌های اشباع و نمک بالایی باشد.

    شکل جمع ham چی میشه؟

    شکل جمع ham در زبان انگلیسی hams است.

    ارجاع به لغت ham

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «ham» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ham

    لغات نزدیک ham

    • - halvers
    • - halyard
    • - ham
    • - ham radio
    • - ham sandwich
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    personnel pervasive petrichor physical education placidity plagiarism safe zone sagacious sandcastle work spouse self-centered self-image comically self-love semipro علامت گذاشتن قیمت گذاری کردن مین گذاری مین‌گذار مین گذاری کردن خورد و خوراک چرک نویس سطح سقوط سفره سرمه سنج حجرالاسود سوگ شحنه
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.