با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Exhibitionist

ˌeksɪˈbɪʃənɪst ˌeksɪˈbɪʃənɪst
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun countable
    مشتاق به جلب‌ توجه دیگران، عاشق جلب‌ توجه، کسی که سعی می‌کند با رفتارش توجه دیگران را به خود جلب کند
    • - Most of the celebrities are proving to be exhibitionist.
    • - اکثر سلبریتی‌ها ثابت می‌کنند که عاشق جلب توجه هستند.
    • - Never try to act like a exhibitionist. Just be yourself.
    • - هرگز سعی نکن مانند فردی که مشتاق به جلب توجه دیگران است، عمل کنی. فقط خودت باش.
  • noun countable
    (دارای انحراف جنسی) عورت‌نما، خودنمایشگر، کسی که تمایل دارد اندام‌های تناسلی خود را در ملأعام یا اماکن نیمه‌عمومی به دیگران نشان دهد
    • - The female rapper is an exhibitionist who attracts attention by wearing revealing clothing.
    • - این رپر زن، فردی عورت‌نما است که با پوشیدن لباس‌های بدن‌نما، توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.
    • - Exhibitionists have traditionally been regarded as nuisance offenders.
    • - عورت‌نماها به‌طور سنتی به‌عنوان متخلفان مزاحم در نظر گرفته می‌شوند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد exhibitionist

  1. noun show-off
    Synonyms: flaunter, grandstander, flasher, braggart, pervert

ارجاع به لغت exhibitionist

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «exhibitionist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/exhibitionist

لغات نزدیک exhibitionist

پیشنهاد بهبود معانی