آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آبان ۱۴۰۴

    Exhibitionist

    ˌeksɪˈbɪʃənɪst ˌeksɪˈbɪʃənɪst

    معنی exhibitionist | جمله با exhibitionist

    noun countable

    مشتاق به جلب‌ توجه دیگران، عاشق جلب‌ توجه، کسی که سعی می‌کند با رفتارش توجه دیگران را به خود جلب کند

    Most of the celebrities are proving to be exhibitionist.

    اکثر سلبریتی‌ها ثابت می‌کنند که عاشق جلب توجه هستند.

    Never try to act like an exhibitionist. Just be yourself.

    هرگز سعی نکن مانند فردی که مشتاق به جلب توجه دیگران است، عمل کنی. فقط خودت باش.

    noun countable

    (دارای انحراف جنسی) عورت‌نما، خودنمایشگر، کسی که تمایل دارد اندام‌های تناسلی خود را در ملأعام یا اماکن نیمه‌عمومی به دیگران نشان دهد

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The female rapper is an exhibitionist who attracts attention by wearing revealing clothing.

    این رپر زن، فردی عورت‌نما است که با پوشیدن لباس‌های بدن‌نما، توجه‌ها را به خود جلب می‌کند.

    Exhibitionists have traditionally been regarded as nuisance offenders.

    عورت‌نماها به‌طور سنتی به‌عنوان متخلفان مزاحم در نظر گرفته می‌شوند.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد exhibitionist

    1. noun show-off
      Synonyms:
      braggart flaunter grandstander flasher pervert

    سوال‌های رایج exhibitionist

    معنی exhibitionist به فارسی چی می‌شه؟

    کلمه‌ی «exhibitionist» در زبان فارسی به‌صورت کلی به معنای «خودنما»، «خودنمایی‌کننده»، یا «کسی که دوست دارد جلب توجه کند» ترجمه می‌شود.

    این واژه از ریشه‌ی exhibit به معنای «نمایش دادن» یا «به نمایش گذاشتن» گرفته شده است و پسوند ist- به آن معنای «کسی که چنین کاری را انجام می‌دهد» می‌دهد. بنابراین، exhibitionist در اصل به فردی اشاره دارد که تمایل دارد خود، رفتار، یا توانایی‌هایش را آشکارا در برابر دیگران به نمایش بگذارد تا توجه یا تحسین آنان را جلب کند.

    در معنای عمومی و اجتماعی، exhibitionist به کسی گفته می‌شود که به‌شدت دوست دارد در مرکز توجه قرار گیرد. چنین فردی ممکن است با پوشش خاص، گفتار پرحرارت، یا رفتار غیرمعمول خود را متمایز سازد. این ویژگی الزاماً منفی نیست؛ بسیاری از هنرمندان، بازیگران یا سخنرانان بزرگ، به‌نوعی روحیه‌ی exhibitionist دارند، زیرا میل به دیده‌شدن و تأثیرگذاری یکی از نیروهای محرکه‌ی خلاقیت در آنان است. در این معنا، exhibitionism نوعی ابزار ابراز وجود و اعتمادبه‌نفس اجتماعی محسوب می‌شود.

    اما در معنای روان‌شناختی و تخصصی، exhibitionist می‌تواند معنای خاص‌تری نیز داشته باشد. در روان‌شناسی، به‌ویژه در حوزه‌ی آسیب‌شناسی رفتار، exhibitionism نوعی اختلال رفتاری است که در آن فرد تمایل دارد به‌صورت ناهنجار و غیرقانونی بدن خود را برای دیگران آشکار کند تا از واکنش آنان لذت ببرد. چنین رفتاری به‌عنوان انحراف جنسی در نظر گرفته می‌شود و معمولاً با احساس نیاز به تأیید یا هیجان از جلب شوک دیگران همراه است. با این حال، این معنا تنها در متون روان‌پزشکی و حقوقی کاربرد دارد و نباید با معنای اجتماعی‌تر و بی‌خطر این واژه اشتباه گرفته شود.

    از نظر فرهنگی، exhibitionism در سطوح گوناگون جامعه دیده می‌شود — از نمایش‌های مد و هنر گرفته تا رفتارهای روزمره در شبکه‌های اجتماعی. در عصر دیجیتال، بسیاری از افراد تمایل دارند زندگی شخصی، دستاوردها یا حتی احساسات خود را در فضای مجازی به اشتراک بگذارند؛ رفتاری که گاه به آن digital exhibitionism (خودنمایی دیجیتال) گفته می‌شود. این پدیده، مرز میان ابراز خود و جلب توجه را تا حدی محو کرده است.

    از منظر زبانی، exhibitionist واژه‌ای رسمی و چندوجهی است که معنای آن بسته به زمینه‌ی استفاده تغییر می‌کند. در گفت‌وگوهای روزمره، وقتی می‌گویند “He’s such an exhibitionist”، معمولاً منظور این است که او بیش از حد دوست دارد دیده شود، نه اینکه الزاماً رفتار غیرعادی داشته باشد. در متون جدی‌تر، این واژه می‌تواند بار اخلاقی یا روانی متفاوتی به خود بگیرد.

    exhibitionist مفهومی است میان دو قطب: خودابرازی سالم و خودنمایی افراطی. در شکل سازنده‌اش، نشانه‌ی خلاقیت، اعتمادبه‌نفس و میل به ارتباط است؛ اما در شکل ناسالمش، می‌تواند به نشانه‌ای از خلأ درونی یا نیاز مفرط به تأیید دیگران تبدیل شود. به همین دلیل، این واژه نه‌تنها رفتار فرد، بلکه نگرش او به خویشتن و جامعه را نیز بازتاب می‌دهد — تمایل انسان به دیده‌شدن، در مرز باریکی میان هنر و اغراق، اصالت و نمایش، حرکت می‌کند.

    ارجاع به لغت exhibitionist

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «exhibitionist» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/exhibitionist

    لغات نزدیک exhibitionist

    • - exhibitioner
    • - exhibitionism
    • - exhibitionist
    • - exhibitive
    • - exhibitor
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    self-determination seldom solidarity same here spectral splentic stand the test of time start from scratch bus start over strongly recommend subconsciously arrange cognation piccalilli عدلیه تفاصیل مبادی آداب پیراهن پرنده پا بلوط بازو آشغال ماهی شمشیری ماهی هادوک ماهی کف‌زی ماهی اسنپر ماهی سی بس ماهی فرشته‌ای
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.