شکل جمع:
jurisdictionsحوزه قضایی، قلمرو قدرت
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Ordinary courts have no jurisdiction over foreign diplomats.
دادگاههای معمولی صلاحیت قانونی نسبت به دیپلماتهای خارجی ندارند (حق محاکمهی آنها را ندارند).
territory subject to the jurisdiction of Canada
سرزمینی که تابع قوانین کشور کانادا است
That area does not fall within my jurisdiction.
آن زمینه از حوزهی اختیارات من خارج است.
come within (or fall outside) somebody's jurisdiction
داخل (یا خارج از) حوزهی اختیارات کسی بودن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «jurisdiction» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/jurisdiction