Jurisprudence

    ˌdʒʊrɪsˈpruːdəns ˌdʒʊərəsˈpruːdns
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله

    noun
    حقوق الهی، فقه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    خرید اشتراک فست دیکشنری
    - medical jurisprudence
    - حقوق پزشکی، کادیک‌شناسی (یا حقوق‌شناسی) پزشکی
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد jurisprudence

    1. noun The branch of philosophy concerned with the law and the principles that lead courts to make the decisions they do
      Synonyms: law, legal science, statute, constitution, legal philosophy

    ارجاع به لغت jurisprudence

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «jurisprudence» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jurisprudence

    لغات نزدیک jurisprudence

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    جعبه خزانه جفت و جور کردن واقعیت جلسه ارتباط با مردگان جلسه محاوره جلسه گفت و شنود جلوس کردن جلوه خود نمایانه جمنده جنباندن ناگهانی جنبش مدرسی جنبه سود جویی دادن به جنتیانا جنجال آمیزی جنوبگانی جنگار جنگپرواز جهانگیرانه جهشمند جهش دادن جهندگی داشتن جواب دادنی جواب قبول جواهر کم بها جودوسری جور شده با خیاطی جوراجور کردن جوزغه جوهر پس دادن جوهرعصیرمعده جوهرکرم جکش خور جگردیس جیک جیک مانند