Jurisprudent

American: dʒʊrɪsˈpruːdnt British: ˈdʒʊərɪsˌpruːdənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun adjective
حقوقدان، حقوق‌شناس، دادیک‌شناس، کارشناس قضایی، دادیک‌دان

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد jurisprudent

  1. noun A public official who decides cases brought before a court of law in order to administer justice
    Synonyms: judge, jurist, justice, justice of the peace, magistrate

ارجاع به لغت jurisprudent

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «jurisprudent» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آبان ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/jurisprudent

لغات نزدیک jurisprudent

پیشنهاد بهبود معانی