شکل جمع:
empiresامپراتوری چند کشور که در دست یک پادشاه باشد، فرمانروایی، امپراتوری، حکمرانی
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح پیشرفته
the Roman Empire
امپراتوری روم
the Babylonian Empire
امپراتوری بابل
His empire lasted many years and became quite extensive.
امپراتوری او سالها دوام آورد و بسیار گسترده شد.
They were consolidating their empire over Egypt.
آنان سلطهی خود را بر مصر تقویت میکردند.
a cattle empire which extended over several thousand acres
امپراتوری احشام که چندین هزار جریب وسعت داشت
(Empire) سبکی در طراحی وسایل و دکوراسیون و معماری در اوایل قرن نوزدهم میلادی در فرانسه
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «empire» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/empire