امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Subpoena

səˈpiːnə / / səb- səˈpiːnə / / səb-
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله

noun
حقوق خواست برگ، احضاریه، حکم احضار link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

مشاهده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
verb - transitive
حقوق احضار کردن، فراخواندن (به دادگاه)
- The court subpoenaed him to appear as witness.
- دادگاه او را به‌عنوان گواه فراخواند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد subpoena

  1. noun writ
    Synonyms:
    command court order decree mandate summons warrant written order
  1. verb issue a writ
    Synonyms:
    cite order to testify serve a court order serve notice summon

Collocations

ارجاع به لغت subpoena

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «subpoena» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/subpoena

لغات نزدیک subpoena

پیشنهاد بهبود معانی