شکل جمع:
stickersکاغذ خودچسب
دشنه، دشنهزن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a price sticker
برچسب قیمت
Both he and his horse were stickers.
خودش و اسبش پرتوان بودند.
sticker price
(روی پنجرهی اتومبیلهای نو) قیمت پیشنهادی سازنده
stick figure
1- (نقاشی کودکان) عکس خطخطی، عکس خطی 2- (در رمان و فیلم و غیره) شخصیت سطحی
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «sticker» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sticker