فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Pricker

American: ˈprɪkər British: ˈprɪkə

معنی

noun

خراشنده، سیخ‌زننده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد pricker

  1. noun a small sharp-pointed tip resembling a spike on a stem or leaf
    Synonyms:
    thorn spine prickle sticker spikelet
  1. noun an awl for making small holes for brads or small screws
    Synonyms:
    bradawl

ارجاع به لغت pricker

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «pricker» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pricker

لغات نزدیک pricker

پیشنهاد بهبود معانی