امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Spine

spaɪn spaɪn
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    spines

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun C1
تیره‌پشت، ستون فقرات، مهره‌های پشت، تیغ یا برآمدگی‌های بدن موجوداتی مثل جوجه‌تیغی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

هوش مصنوعی فست دیکشنری
- The spine of a cactus is sharp.
- خار کاکتوس تیز است.
- Amir Kabir had spine.
- امیرکبیر مرد پراستقامت بود.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد spine

  1. noun backbone
    Synonyms:
    back bone ridge spinal column vertebrae vertebral column rachis chine

Idioms

  • send chills down someone's spine

    لرزه بر اندام کسی انداختن، (کسی را) به‌شدت ترساندن، شدیداً وحشت‌زده کردن، زهره‌ترک کردن

ارجاع به لغت spine

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «spine» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/spine

لغات نزدیک spine

پیشنهاد بهبود معانی