شکل جمع:
spinesتیرهپشت، ستون فقرات، مهرههای پشت، تیغ یا برآمدگیهای بدن موجوداتی مثل جوجهتیغی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The spine of a cactus is sharp.
خار کاکتوس تیز است.
Amir Kabir had spine.
امیرکبیر مرد پراستقامت بود.
send chills down someone's spine
لرزه بر اندام کسی انداختن، (کسی را) بهشدت ترساندن، شدیداً وحشتزده کردن، زهرهترک کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «spine» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/spine