۵۰٪ تخفیف دانشجویی برای اشتراک هوش مصنوعی تا پایان تیر 🧑🏻‍🎓
آخرین به‌روزرسانی:

Toughie

ˈtʌfi ˈtʌfi

توضیحات:

همچنین toughy نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار toughie رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

مسئله‌ی بغرنج، موضوع دشوار، کار سخت

Negotiating a peace treaty between the two warring nations was a toughie.

مذاکره بر سر معاهده‌ی صلح بین دو کشور متخاصم کار سختی بود.

The last question on the exam was a real toughy.

آخرین پرسش امتحان واقعاً سخت بود.

noun countable informal

آدم خشن، آدم سرسخت، آدم گردن‌کلفت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

My grandfather was a toughie.

پدربزرگم آدم خشنی بود.

Despite the injuries, the athlete proved to be a toughie and finished the race.

علی‌رغم آسیب‌دیدگی، این ورزشکار سرسخت بود و مسابقه را به پایان رساند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new boss is a toughy.

رئیس جدید آدم سرسختی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toughie

  1. noun a rough, violent person who engages in destructive actions
    Synonyms:
    thug hoodlum ruffian tough rowdy goon hood punk roughneck mug strong-armer
  1. noun a particularly difficult or baffling question or problem
    Synonyms:
    problem poser stumper sticker

ارجاع به لغت toughie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toughie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ تیر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toughie

لغات نزدیک toughie

پیشنهاد بهبود معانی