فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Toughie

ˈtʌfi ˈtʌfi

توضیحات:

همچنین toughy نیز نوشته می‌شود ولی حالت نوشتار toughie رایج است.

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable informal

مسئله‌ی بغرنج، موضوع دشوار، کار سخت

Negotiating a peace treaty between the two warring nations was a toughie.

مذاکره بر سر معاهده‌ی صلح بین دو کشور متخاصم کار سختی بود.

The last question on the exam was a real toughy.

آخرین پرسش امتحان واقعاً سخت بود.

noun countable informal

آدم خشن، آدم سرسخت، آدم گردن‌کلفت

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

My grandfather was a toughie.

پدربزرگم آدم خشنی بود.

Despite the injuries, the athlete proved to be a toughie and finished the race.

علی‌رغم آسیب‌دیدگی، این ورزشکار سرسخت بود و مسابقه را به پایان رساند.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The new boss is a toughy.

رئیس جدید آدم سرسختی است.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد toughie

  1. noun a rough, violent person who engages in destructive actions
    Synonyms:
    thug hoodlum ruffian tough rowdy goon hood punk roughneck mug strong-armer
  1. noun a particularly difficult or baffling question or problem
    Synonyms:
    problem poser stumper sticker

ارجاع به لغت toughie

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «toughie» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/toughie

لغات نزدیک toughie

پیشنهاد بهبود معانی