گذشتهی ساده:
guaranteedشکل سوم:
guaranteedسومشخص مفرد:
guaranteesوجه وصفی حال:
guaranteeingشکل جمع:
guaranteesضمانت، گارانتی، تعهد، ضامن، وثیقه، سپرده، تضمین
guarantee fund
سپردهی تضمینی
This radio has a two-year guarantee.
این رادیو گارانتی دوساله دارد.
His success was not a guarantee of future achievements.
موفقیت او تضمینی برای دستاوردهای آیندهاش نبود.
ضمانت کردن، تعهدکردن، عهدهدار شدن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
to guarantee a contract
اجرای قراردادی را ضمانت کردن
to guarantee that a thing will be done
انجام کاری را تضمین کردن
دستمزد تضمینشدهی سالانه
اوراق قرضهی تضمینشده
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «guarantee» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/guarantee