فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Answer For

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • phrasal verb
    مسئولیت چیزی را در دست داشتن، تقصیر چیزی را به عهده گرفتن
    • - Their coach must answer for the team’s poor performance.
    • - مربی آن‌ها باید مسئولیت عملکرد ضعیف تیم را به عهده بگیرد.
    • - We expect parents to answer for their children's behavior.
    • - ما انتظار داریم والدین مسئولیت رفتار فرزندان خود را به عهده بگیرند.
  • phrasal verb
    ضمانت کردن
  • phrasal verb
    چیزی را ضمانت کردن، به شخصیت کسی گواهی دادن
  • phrasal verb
    ضمانت کردن، عهده‌دار شدن
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد answer for

  1. phrasal verb Be held responsible for; to take the blame for something
    Synonyms: be responsible for, take the blame for, accept the responsibility for, pay for, atone for, account for, explain, justify
  2. phrasal verb Guarantee
  3. phrasal verb Vouch for (someone); to attest to the character of (someone)

ارجاع به لغت answer for

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «answer for» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/answer-for

لغات نزدیک answer for

پیشنهاد بهبود معانی