آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی و نمونه‌جمله‌ها
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۵ آذر ۱۴۰۴

    Pay For Something

    معنی pay for something | جمله با pay for something

    phrasal verb C2

    تاوان دادن، تقاص پس دادن

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کاربردی مقدماتی

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    فست دیکشنری در اینستاگرام

    If you ignore the warning signs, you will pay for it later.

    اگر نشانه‌های هشدار را نادیده بگیری، بعداً تاوانش را خواهی داد.

    She hurt many people, and eventually she paid for her actions.

    او به خیلی‌ها آسیب زد و در نهایت تاوان کارهایش را پس داد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    سوال‌های رایج pay for something

    معنی pay for به فارسی چی می‌شه؟

    عبارت «pay for» در زبان فارسی به «هزینه کردن برای» یا «هزینه دادن برای» ترجمه می‌شود.

    «هزینه کردن برای» به عملی گفته می‌شود که در آن فرد مبلغی پول، منابع یا ارزش دیگری را به عنوان جبران یا خرید کالا، خدمات یا حتی جبران خسارت می‌پردازد. این عبارت نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ی مستقیم میان هزینه و دریافت چیزی است. به عنوان مثال، وقتی گفته می‌شود «I will pay for the groceries» یعنی فرد حاضر است هزینه‌ی خرید مواد غذایی را بپردازد تا آن‌ها را دریافت کند. این کاربرد ساده، اما پایه‌ای، اهمیت pay for را در زندگی روزمره نشان می‌دهد.

    از دیدگاه اقتصادی و مالی، pay for مفهومی کلیدی در معاملات و مدیریت منابع است. هر خرید، قرارداد یا تبادل مالی مبتنی بر اصل پرداخت برای چیزی است. افراد و سازمان‌ها با آگاهی از هزینه‌ها و ارزش کالاها یا خدمات، تصمیم می‌گیرند که چه چیزی را خریداری کنند و چه مبلغی برای آن پرداخت نمایند. این فرآیند نه تنها مبنای اقتصاد بازار آزاد است، بلکه به مدیریت بودجه، کنترل مالی و برنامه‌ریزی منابع نیز کمک می‌کند.

    در زندگی اجتماعی و روزمره، pay for فراتر از پرداخت پول برای کالا و خدمات است و می‌تواند به معنای جبران اقدامات یا عواقب نیز به کار رود. برای مثال، عبارت «He had to pay for his mistakes» نشان می‌دهد که فرد مسئولیت کارهای خود را بر عهده گرفته و پیامدهای آن را تجربه کرده است. این کاربرد استعاری نشان می‌دهد که pay for می‌تواند به معنای تحمل هزینه‌ها یا عواقب هر نوع عمل، نه فقط مالی، نیز باشد.

    در کسب‌وکار و تجارت، pay for یکی از مفاهیم اصلی قراردادها و معاملات است. قراردادهای تجاری، پرداخت‌های منظم برای خدمات، اشتراک‌ها یا خرید تجهیزات، همگی بر مبنای پرداخت برای چیزی شکل می‌گیرند. این فرآیند باعث شفافیت در معاملات، اطمینان طرفین و مستندسازی مالی می‌شود و نقش مهمی در نظم اقتصادی و حقوقی دارد.

    «pay for» نشان‌دهنده‌ی رابطه‌ی علت و معلولی میان هزینه و دریافت، اقدام و نتیجه یا مسئولیت و پیامد است. این عبارت یادآور اهمیت ارزش‌گذاری، مسئولیت‌پذیری و تعادل در تصمیم‌گیری‌های مالی و عملی است و در زندگی روزمره، تجارت و حتی درک اخلاقی از مسئولیت کاربرد فراوان دارد.

    ارجاع به لغت pay for something

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «pay for something» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/pay-for

    لغات نزدیک pay for something

    • - pay dividends
    • - pay down
    • - pay for something
    • - pay in installment
    • - pay it forward
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات ورزشی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    scopolamine hysteric hysterics organic thematic think twice thirster thought-provoking thoughtfulness through throw a tantrum throw in the towel hospitality huge effect hugo فانوس‌ماهی زمردماهی شش‌ماهی لای‌ماهی صحنه‌آرایی صحه صداع صدمه مصدوم ضخیم ضخامت طرز تلفظ مرغوبیت راغب
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.