امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Testament

ˈtestəmənt ˈtestəmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable uncountable
گواه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس
- This pyramid stand as a testament to the ingenuity of ancient Egyptians.
- این هرم گواه تبحر مصریان باستان است.
- His success in business was a testament to his hard work and determination.
- موفقیت او در کسب‌وکار گواهی بر تلاش و اراده‌ی او بود.
noun
وصیت (عمل)، وصیت‌نامه
- The lawyer read out the deceased's last testament to the family members.
- وکیل در جمع خانواده مفاد وصیت‌نامه‌ی متوفی را قرائت کرد.
- Based on Susan testament, she appointed her son as the executor of her estate.
- طبق وصیت سوزان، او پسرش را به‌عنوان وصی دارایی‌اش منصوب کرد.
noun
دین عهد (یکی از دو بخش اصلی کتاب مقدس) (با T بزرگ)
- the Old Testament
- عهد عتیق
- the New Testament
- عهد جدید
noun
قدیمی عهد (میان خداوند و نسل بشر)
- The holy scripture is a testament of God's covenant with humanity.
- کتاب مقدس گواهی بر عهد خدا با بشریت است.
- our faith in God's testament
- ایمان ما به عهد خدا
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد testament

  1. noun tribute; last wishes
    Synonyms:
    attestation colloquy confirmation covenant demonstration earnest evidence exemplification instrument proof testimonial testimony will witness

ارجاع به لغت testament

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «testament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/testament

لغات نزدیک testament

پیشنهاد بهبود معانی