با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Testament

ˈtestəmənt ˈtestəmənt
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

  • noun
    وصیت‌نامه، پیمان، تدوین وصیت‌نامه، عهد
    • - the Old Testament
    • - عهد عتیق
    • - the New Testament
    • - عهد جدید
    • - works published as a political testament
    • - آثاری که به‌عنوان اظهاریه‌ی سیاسی چاپ شده‌اند
    • - I am in love and my testament is this shredded heart
    • - من عاشقم گواه من این قلب چاک چاک
    • - This pyramid stand as a testament to the ingenuity of ancient Egyptians.
    • - این هرم گواه تبحر مصریان باستان است.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد testament

  1. noun tribute; last wishes
    Synonyms: attestation, colloquy, confirmation, covenant, demonstration, earnest, evidence, exemplification, instrument, proof, testimonial, testimony, will, witness

ارجاع به لغت testament

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «testament» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/testament

لغات نزدیک testament

پیشنهاد بهبود معانی