امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی
استفاده کن

    Word Of Honor

    American: ˈwɜrːdəvˈɑːnər British: ˈwɜːdəvˈɒnə
    آخرین به‌روزرسانی:

    معنی و نمونه‌جمله‌ها

    collocation
    قول شرف

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری
    - He gave his word of honor that he would keep the secret.
    - او قول شرف داد که راز را نگه خواهد داشت.
    - We gave our word of honor to complete the project on time.
    - ما قول شرف دادیم که پروژه را سروقت به اتمام برسانیم.
    - Her word of honor meant more to us than any contract.
    - قول شرف او برای ما بیش‌ از هر قراردادی معنی و ارزش داشت.
    پیشنهاد بهبود معانی

    مترادف و متضاد word of honor

    1. noun solemn declaration, a promise that one will do something, that something is true, etc
      Synonyms:
      promise pledge vow commitment guarantee assurance oath warrant warranty faith troth plight swearing solemn oath solemn promise solemn word gentlemen's agreement verbal agreement

    ارجاع به لغت word of honor

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «word of honor» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اسفند ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/word-of-honor

    لغات نزدیک word of honor

    پیشنهاد بهبود معانی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    دودگیر دور از جاده دور از مد نظر دور افتاده کردن دور زدن یک مانع دور سر گردانی دور لگام دوران انتقاد دوران زوال دوران کیهان دوران خدمت نظام دوربین فیلمبرداری ویدیو و تلویزیون دورفتاده دورنما مانند دوره فروشی کردن دورگه شدگی دورین دوزندگی کردن دوست خواهروار دوطرفگی