فحش، ناسزا، بَدوبیراه، دشنام، دژنام، زشتیاد، شتم، لفظ رکیک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
Someone inside the office was swearing violently over a telephone.
فردی در داخل دفتر با تلفن شدیداً بَدوبیراه میگفت.
I could hear them swearing.
ناسزا گفتنشان را میشنیدم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «swearing» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/swearing