با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Swearing

ˈswerɪŋ ˈsweərɪŋ
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    swore
  • شکل سوم:

    sworn
  • سوم‌شخص مفرد:

    swears

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable
فحش، ناسزا، بَدوبیراه، دشنام، دژنام، زشت‌یاد، شتم، لفظ رکیک

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری
- Someone inside the office was swearing violently over a telephone.
- فردی در داخل دفتر با تلفن شدیداً بَدوبیراه می‌گفت.
- I could hear them swearing.
- ناسزا گفتنشان را می‌شنیدم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد swearing

  1. noun foul language
    Synonyms: bad language, blasphemy, cursing, cuss, cussing, dirty language, dirty name, dirty talk, dirty word, execration, expletives, four-letter word, imprecation, malediction, no-no, profanity, swearword

لغات هم‌خانواده swearing

  • noun
    swearing
  • adjective
    sworn
  • verb - transitive
    swear

ارجاع به لغت swearing

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «swearing» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/swearing

لغات نزدیک swearing

پیشنهاد بهبود معانی