گذشتهی ساده:
bailedشکل سوم:
bailedسومشخص مفرد:
bailsوجه وصفی حال:
bailingشکل جمع:
bailsدر انگلیسی بریتانیایی در معنای سوم بهجای bail از bale استفاده میشود.
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
نجات دادن، رهانیدن
زدودن آب از چیزی که در حال غرق شدن بوده
(در شرایط اضطراری) با چتر نجات از هواپیما بیرون پریدن
ضمانتنامه، کفالتنامه
ضمانت دادن، کفالت دادن
ضامن شدن، کفالت کسی را کردن
ضامن معتبر
(آزاد از زندان) با ضمانت و به طور مشروط، به قید کفالت
به قید کفالت آزاد کردن
به قید ضمانت
به قید کفیل آزاد شدن و فرار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/bail