گذشتهی ساده:
bailedشکل سوم:
bailedسومشخص مفرد:
bailsوجه وصفی حال:
bailingشکل جمع:
bailsدر انگلیسی بریتانیایی در معنای سوم بهجای bail از bale استفاده میشود.
حقوق وثیقه، قرار وثیقه
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی حقوق
The judge set a high bail for the accused murderer.
قاضی برای متهم قاتل قرار وثیقه تعیین کرد.
He was unable to pay his bail and remained in jail until his trial.
او نتوانست وثیقهاش را بپردازد و تا زمان محاکمه در زندان ماند.
ورزش (bails) بِیل (کریکت) (دو چوب کوچک بین سه میلهی عمودی ویکت)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The batsman was disappointed to see the bails knocked off by the bowler.
ضربهزن از دیدن بِیل نزدیک بازیکن ناامید شد.
The umpire quickly replaced the bails.
داور بهسرعت بِیل را جایگزین کرد.
آب بیرون ریختن (از قایق و ...)
The sailors bailed with their helmets.
ملوانان با کلاهخودهای خود آب قایق را بیرون ریختند.
They bailed out the pool's water.
آب حوض را بیرون ریختند.
حقوق (به قید ضمانت) آزاد کردن
His father bailed him out of jail.
به ضمانت پدرش از زندان آزاد شد (پدرش او را از زندان آزاد کرد).
She bails her brother out of jail every time he gets arrested.
او هربار که برادرش دستگیر میشود، او را از زندان آزاد میکند.
(کاری را) متوقف کردن، (محلی را) ترک کردن، (جایی یا کسی را) پیچاندن، جیم زدن
I can't believe she bailed on our plans without any explanation.
نمیتوانم باور کنم که بدون هیچ توضیحی برنامههای ما را متوقف کرد.
He had to bail on the party early because he wasn't feeling well.
او مجبور شد زودتر مهمانی را ترک کند؛ زیرا حالش خوب نبود.
(bail out) از تنگنا نجات دادن، کمک کردن، با چتر پریدن، (موقعیت دشواری را) ترک کردن
The pilot had to bail out of the burning airplane.
خلبان ناچار شد با چتر نجات از هواپیمای در حال اشتعال بیرون بپرد.
He was deep in debt and his rich father would not bail him out.
او سخت زیر بار قرض بود و پدر پولدارش از کمک به او خودداری میکرد.
نجات دادن، رهانیدن
زدودن آب از چیزی که در حال غرق شدن بوده
(در شرایط اضطراری) با چتر نجات از هواپیما بیرون پریدن
ضمانتنامه، کفالتنامه
ضمانت دادن، کفالت دادن
ضامن شدن، کفالت کسی را کردن
ضامن معتبر
(آزاد از زندان) با ضمانت و به طور مشروط، به قید کفالت
به قید کفالت آزاد کردن
به قید ضمانت
به قید کفیل آزاد شدن و فرار کردن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «bail» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bail