آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Phrasal verbs
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۶ مرداد ۱۴۰۳

    Bail

    beɪl beɪl

    گذشته‌ی ساده:

    bailed

    شکل سوم:

    bailed

    سوم‌شخص مفرد:

    bails

    وجه وصفی حال:

    bailing

    شکل جمع:

    bails

    توضیحات:

    در انگلیسی بریتانیایی در معنای سوم به‌جای bail از bale استفاده می‌شود.

    معنی bail | جمله با bail

    noun uncountable

    حقوق وثیقه، قرار وثیقه

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی حقوق

    مشاهده

    The judge set a high bail for the accused murderer.

    قاضی برای متهم قاتل قرار وثیقه تعیین کرد.

    He was unable to pay his bail and remained in jail until his trial.

    او نتوانست وثیقه‌اش را بپردازد و تا زمان محاکمه در زندان ماند.

    noun plural

    ورزش (bails) بِیل (کریکت) (دو چوب کوچک بین سه میله‌ی عمودی ویکت)

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی ورزش

    مشاهده

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    هوش مصنوعی فست دیکشنری

    The batsman was disappointed to see the bails knocked off by the bowler.

    ضربه‌زن از دیدن بِیل نزدیک بازیکن ناامید شد.

    The umpire quickly replaced the bails.

    داور به‌سرعت بِیل را جایگزین کرد.

    verb - intransitive

    آب بیرون ریختن (از قایق و ...)

    The sailors bailed with their helmets.

    ملوانان با کلاه‌خودهای خود آب قایق را بیرون ریختند.

    They bailed out the pool's water.

    آب حوض را بیرون ریختند.

    verb - transitive

    حقوق (به قید ضمانت) آزاد کردن

    His father bailed him out of jail.

    به ضمانت پدرش از زندان آزاد شد (پدرش او را از زندان آزاد کرد).

    She bails her brother out of jail every time he gets arrested.

    او هربار که برادرش دستگیر می‌شود، او را از زندان آزاد می‌کند.

    verb - intransitive informal

    (کاری را) متوقف کردن، (محلی را) ترک کردن، (جایی یا کسی را) پیچاندن، جیم زدن

    I can't believe she bailed on our plans without any explanation.

    نمی‌توانم باور کنم که بدون هیچ توضیحی برنامه‌های ما را متوقف کرد.

    He had to bail on the party early because he wasn't feeling well.

    او مجبور شد زودتر مهمانی را ترک کند؛ زیرا حالش خوب نبود.

    verb - intransitive

    (bail out) از تنگنا نجات دادن، کمک کردن، با چتر پریدن، (موقعیت دشواری را)‌ ترک کردن

    The pilot had to bail out of the burning airplane.

    خلبان ناچار شد با چتر نجات از هواپیمای در حال اشتعال بیرون بپرد.

    He was deep in debt and his rich father would not bail him out.

    او سخت زیر بار قرض بود و پدر پولدارش از کمک به او خودداری می‌کرد.

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد bail

    1. noun money for assurance
      Synonyms:
      security bond guarantee pledge collateral surety warranty warrant pawn recognizance

    Phrasal verbs

    bail out

    نجات دادن، رهانیدن

    زدودن آب از چیزی که در حال غرق شدن بوده

    (در شرایط اضطراری) با چتر نجات از هواپیما بیرون پریدن

    Collocations

    bail bond

    ضمانت‌نامه، کفالت‌نامه

    give bail

    ضمانت دادن، کفالت دادن

    go (or stand) bail for

    ضامن شدن، کفالت کسی را کردن

    good and sufficient bail

    ضامن معتبر

    on bail

    (آزاد از زندان) با ضمانت و به طور مشروط، به قید کفالت

    Collocations بیشتر

    release on bail

    به قید کفالت آزاد کردن

    upon bail

    به قید ضمانت

    jump bail

    به قید کفیل آزاد شدن و فرار کردن

    سوال‌های رایج bail

    گذشته‌ی ساده bail چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده bail در زبان انگلیسی bailed است.

    شکل سوم bail چی میشه؟

    شکل سوم bail در زبان انگلیسی bailed است.

    شکل جمع bail چی میشه؟

    شکل جمع bail در زبان انگلیسی bails است.

    وجه وصفی حال bail چی میشه؟

    وجه وصفی حال bail در زبان انگلیسی bailing است.

    سوم‌شخص مفرد bail چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد bail در زبان انگلیسی bails است.

    ارجاع به لغت bail

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «bail» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/bail

    لغات نزدیک bail

    • - baht
    • - baikal
    • - bail
    • - bail bond
    • - bail out
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    لغات شب یلدا به انگلیسی

    لغات شب یلدا به انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    paddle tennis sphygmomanometer motor home newsletter invoice wetsuit three sheets to the wind job hunting apply alumna antibody food poisoning for example for real for sure جهت‌دهی آنفلوانزا ماهی هامور سپور ماهی کفشک ماهی باراکودا ماهی آمبرجک ماهی سرخ‌طبل ماهی لوتی قفس ابطال باطله باطل کردن بطالت واجد شرایط
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.