فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Wrestler

ˈreslər ˈreslə

شکل جمع:

wrestlers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

ورزش کشتی‌گیر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

My favorite wrestler won the championship title last night.

کشتی‌گیر محبوبم دیشب عنوان قهرمانی را برنده شد.

She admired her father's strength and resilience as a retired professional wrestler.

او قدرت و استقامت پدرش را به عنوان یک کشتی‌گیر حرفه‌ای بازنشسته تحسین کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrestler

  1. noun combatant who tries to throw opponent to the ground
    Synonyms:
    grappler rassler matman mat performer tangler bone breaker man-mountain torso twister

ارجاع به لغت wrestler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrestler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/wrestler

لغات نزدیک wrestler

پیشنهاد بهبود معانی