با پر کردن فرم نظرسنجی، برنده‌ی ۶ ماه اشتراک هوش مصنوعی به قید قرعه شوید 🎉

Wrestler

ˈreslər ˈreslə
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    wrestlers

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun countable
ورزش کشتی‌گیر
- My favorite wrestler won the championship title last night.
- کشتی‌گیر محبوبم دیشب عنوان قهرمانی را برنده شد.
- She admired her father's strength and resilience as a retired professional wrestler.
- او قدرت و استقامت پدرش را به عنوان یک کشتی‌گیر حرفه‌ای بازنشسته تحسین کرد.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد wrestler

  1. noun Combatant who tries to throw opponent to the ground
    Synonyms: grappler, matman, mat performer, rassler, bone breaker, man-mountain, torso twister, tangler

ارجاع به لغت wrestler

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «wrestler» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۶ مهر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/wrestler

لغات نزدیک wrestler

پیشنهاد بهبود معانی