(محصولات و خدمات و غیره) بهطور رقابتی، بهطور مقرونبهصرفه
The policy is intended to give consumers more access to competitively priced electricity.
این سیاست بهمنظورِ دسترسیِ بیشتر مصرفکنندگان به برق، با قیمت رقابتی، لحاظ گرفته شده است.
Their products are competitively priced.
محصولات آنها، بهطور رقابتی، قیمتگذاری شدهاند.
بهطور رقابتی، رقابتجویانه، بهطور مسابقهای
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
We raced fairly and competitively.
منصفانه و رقابتجویانه مسابقه دادیم.
I began swimming competitively nearly 30 years ago.
تقریباً ۳۰ سال قبل، شنا را بهطور مسابقهای شروع کردم.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «competitively» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/competitively