فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Punching Bag

ˈpənt͡ʃɪŋˈbæɡ ˈpʌntʃɪŋ ˌbæɡ

شکل جمع:

punching bags

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun countable

انگلیسی آمریکایی کیسه‌بوکس، کیسه‌ی مشت‌زنی

The boxer delivered a powerful punch to the punching bag.

بوکسور مشتی محکم به کیسه‌بوکس زد.

The punching bag hung from the ceiling, ready for a workout.

کیسه‌بوکس از سقف آویزان و برای تمرین آماده بود.

noun countable

انگلیسی آمریکایی آدم توسری‌خور، آدم همیشه مقصر

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام

He felt like a punching bag, constantly being berated by his boss.

احساس می‌کرد آدمی توسری‌خور است که مدام توسط رئیسش مورد سرزنش قرار می‌گیرد.

After years of being a punching bag in their relationship, she finally decided to leave him.

پس‌از سال‌ها آدم همیشه مقصر بودن در رابطه‌شان، در نهایت تصمیم گرفت او را ترک کند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد punching bag

  1. noun boxing equipment
    Synonyms:
    heavy bag speedbag crazy bag

ارجاع به لغت punching bag

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «punching bag» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/punching-bag

لغات نزدیک punching bag

پیشنهاد بهبود معانی