شکل جمع:
punching bagsانگلیسی آمریکایی کیسهبوکس، کیسهی مشتزنی
The boxer delivered a powerful punch to the punching bag.
بوکسور مشتی محکم به کیسهبوکس زد.
The punching bag hung from the ceiling, ready for a workout.
کیسهبوکس از سقف آویزان و برای تمرین آماده بود.
انگلیسی آمریکایی آدم توسریخور، آدم همیشه مقصر
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He felt like a punching bag, constantly being berated by his boss.
احساس میکرد آدمی توسریخور است که مدام توسط رئیسش مورد سرزنش قرار میگیرد.
After years of being a punching bag in their relationship, she finally decided to leave him.
پساز سالها آدم همیشه مقصر بودن در رابطهشان، در نهایت تصمیم گرفت او را ترک کند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «punching bag» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/punching-bag