فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

نوجوان به انگلیسی

آخرین به‌روزرسانی:

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • کسی که تازه به سن جوانی رسیده
  • فونتیک فارسی

    nõjavaan
  • اسم
    teenager, adolescent, in the prime of youth, teen, juvenile, blooming, whippersnapper, youngster
    • - وقتی نوجوان بودم، سفالگری را یاد گرفتم.

    • - I learned ceramics when I was a teenager.
    • - او مثل یک نوجوان دلباخته رفتار می‌کرد.

    • - He was acting like a lovelorn teenager.
  • پسر
  • stripling
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد نوجوان

ارجاع به لغت نوجوان

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «نوجوان» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ خرداد ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/نوجوان

پیشنهاد بهبود معانی