آخرین به‌روزرسانی:

Sufferance

American: ˈsʌfrəns British: ˈsʌfrəns

معنی و نمونه‌جمله

noun

رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا، انقیاد، طاقت، شکیبایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

He remains here on sufferance.

او با‌اجازه اینجا می‌ماند.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد sufferance

  1. noun the power of enduring
    Synonyms:
    endured fortitude composure tolerated allowed
  1. noun a disposition to tolerate or accept people or situations
    Synonyms:
    acceptance toleration

لغات هم‌خانواده sufferance

ارجاع به لغت sufferance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sufferance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/sufferance

لغات نزدیک sufferance

پیشنهاد بهبود معانی