فست‌دیکشنری ۱۷ ساله شد! 🎉

Sufferance

American: ˈsʌfrəns British: ˈsʌfrəns
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

  • noun
    رضایت ضمنی، سکوت موجب رضا، انقیاد، طاقت، شکیبایی
    • - He remains here on sufferance.
    • - او با‌اجازه اینجا می‌ماند.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد sufferance

  1. noun The power of enduring
    Synonyms: fortitude, composure, allowed, tolerated, endured
  2. noun A disposition to tolerate or accept people or situations
    Synonyms: toleration, acceptance

لغات هم‌خانواده sufferance

ارجاع به لغت sufferance

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «sufferance» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/sufferance

لغات نزدیک sufferance

پیشنهاد بهبود معانی