با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Stamina

ˈstæmənə ˈstæmənə
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله

noun uncountable C1
بنیه، نیروی حیاتی، طاقت، استقامت، پرچم

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
- Long-distance runners need stamina.
- دوندگان دو استقامت باید پرطاقت باشند.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد stamina

  1. noun strength, vigor
    Synonyms: backbone, endurance, energy, force, fortitude, grit, guts, gutsiness, heart, indefatigability, intestinal fortitude, legs, lustiness, moxie, power, power of endurance, resilience, resistance, starch, staying power, tolerance, toleration, vim, vitality, zip
    Antonyms: apathy, lack, laziness, lethargy, weakness

ارجاع به لغت stamina

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «stamina» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/stamina

لغات نزدیک stamina

پیشنهاد بهبود معانی