گذشتهی ساده:
partookشکل سوم:
partakenسومشخص مفرد:
partakesوجه وصفی حال:
partakingشرکت کردن، شریک شدن، بهره داشتن، قسمت بردن، خوردن، سهیم بودن در
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
He could not partake of some of the activities.
او نمیتوانست در برخی از فعالیتها شرکت کند.
Let us all partake in a common political and economic life.
بیایید همگی در یک زندگی مشترک سیاسی و اقتصادی شریک شویم.
she partook her lunch in front of the T.V.
او ناهار خود را جلو تلویزیون صرف کرد.
None can partake of the meal until the master has had his fill.
تا ارباب سیر نشده هیچکس نمیتواند از غذا بخورد.
I invited them to partake of our lowly fare.
از آنها دعوت کردم که در خوراک محقرانهی ما سهیم شوند.
These dialects partook of the common body of Indo-European vocabulary.
این گویشها واژگان مشترک هند و اروپایی را دارا بودند.
She partakes of none of her mother's talents.
او هیچ یک از استعدادهای مادرش را ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «partake» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/partake