پارهوقت، نیمهوقت
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح متوسط
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a part-time employee
کارمند پارهوقت
She works part-time at the grocery store on weekends.
او آخر هفتهها در خواربارفروشی بهصورت نیمهوقت کار میکند.
شغل پارهوقت، کار پارهوقت
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «part-time» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/part-time