1- شرکت کردن در، وارد شدن (مکالمه و غیره)
2- عامل بودن در، بخشی (از چیزی) بودن، تشکیل دادن، درکار بودن
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
3- سروکار داشتن با، مذاکره (یا معامله) کردن با
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «enter into» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/enter-into