با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Fuse

fjuːz fjuːz
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    fused
  • شکل سوم:

    fused
  • سوم شخص مفرد:

    fuses
  • وجه وصفی حال:

    fusing
  • شکل جمع:

    fuses

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adverb
    فیوز، گداختن، آمیختن
  • noun verb - transitive adverb
    (نظامی) فتیله مواد منفجره، فیوز، فتیله گذاشتن در،سیم گذاشتن، فیوزدارکردن، آمیختن، ترکیب کردن یا شدن، ذوب شدن
    • - The two wires are fused together.
    • - دو سیم به هم جوش خورده‌اند.
    • - The fire had fused the gold coins into a solid, shapeless mass.
    • - آتش‌سوزی سکه‌های طلا را گداخته و تبدیل به یک توده‌ی سخت و بی‌شکل کرده بود.
    • - His poetry is an attempt to fuse the ancient traditions with the new.
    • - شعر او تلاش برای هم‌آمیزی سنت‌های کهن و نوین است.
    • - The two parties fused and formed a new party.
    • - دو حزب به‌هم پیوستند و حزب جدیدی را تشکیل دادند.
    • - Atomic nuclei are fused to form a heavier nucleus.
    • - برای تشکیل هسته‌ی سنگین‌تر هسته‌های اتم را هم‌جوش می‌کنند.
    • - They lighted the dynamite's fuse and took refuge behind a wall.
    • - آن‌ها فتیله‌ی دینامیت را روشن کردند و پشت دیوار پناه گرفتند.
    • - The fuse causes the bomb to explode.
    • - چاشنی موجب ترکیدن بمب می‌شود.
    • - Each apartment has a separate electrical fuse.
    • - هر آپارتمان یک فیوز برق جداگانه دارد.
    مشاهده نمونه‌جمله بیشتر
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد fuse

  1. verb meld, intermix
    Synonyms: agglutinate, amalgamate, bind, blend, cement, coalesce, combine, commingle, deliquesce, dissolve, federate, flux, integrate, interblend, interfuse, intermingle, join, liquefy, liquesce, melt, merge, mingle, run, run together, smelt, solder, thaw, unite, weld
    Antonyms: disconnect, divide, separate

Idioms

  • blow a fuse

    1- فیوز پراندن، فیوز سوزاندن 2- (عامیانه) از کوره در رفتن، از جا در رفتن

ارجاع به لغت fuse

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «fuse» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/fuse

لغات نزدیک fuse

پیشنهاد بهبود معانی