گذشتهی ساده:
liquefiedشکل سوم:
liquefiedسومشخص مفرد:
liquefiesوجه وصفی حال:
liquefyingشکل نوشتاری دیگر این لغت: liquify
مایع کردن، مایع شدن، به حالت مایع درآوردن
The heat caused the solid wax to liquefy quickly.
گرما باعث شد موم جامد بهسرعت مایع شود.
When the metal liquefies, it can be poured into molds.
وقتی فلز مایع میشود، میتوان آن را در قالب ریخت.
اقتصاد نقد کردن دارایی، تبدیل دارایی به پول
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی اقتصاد
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She liquefied her shares to pay for the new business venture.
سهام خود را نقد کرد تا هزینهی طرح تجاری جدید را بپردازد.
Investors often liquefy part of their portfolio during economic uncertainty.
سرمایهگذاران در دوران عدم قطعیت اقتصادی، معمولاً بخشی از پرتفوی خود را نقد میکنند.
گذشتهی ساده liquefy در زبان انگلیسی liquefied است.
شکل سوم liquefy در زبان انگلیسی liquefied است.
وجه وصفی حال liquefy در زبان انگلیسی liquefying است.
سومشخص مفرد liquefy در زبان انگلیسی liquefies است.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «liquefy» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/liquefy