فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Smelt

smelt smelt

گذشته‌ی ساده:

smelted

شکل سوم:

smelted

سوم‌شخص مفرد:

smelts

وجه وصفی حال:

smelting

شکل جمع:

smelts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انگلیسی بریتانیایی گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل smell

She smelt the flowers in the garden.

او گل‌های باغ را بو کرد.

The chef smelt the spices before adding them to the dish.

سرآشپز ادویه‌ها را پیش از افزودن به غذا بو می‌کرد.

verb - transitive

گداختن (به منظور جدا کردن ناخالصی‌ها از فلز)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

The blacksmith smelted the iron ore to create a sturdy sword.

آهنگر سنگ آهن را گداخت تا شمشیری محکم بسازد.

The factory workers carefully smelted the aluminum to produce lightweight cans.

کارگران کارخانه برای تولید قوطی‌های سبک‌وزن، آلومینیوم را با دقت گداختند.

noun

جانورشناسی سیمین‌ماهی

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی جانورشناسی

مشاهده

The smelt is a small fish with a distinct odor.

سیمین‌ماهی ماهی کوچکی با بوی مشخص است.

I caught several smelts while fishing along the coast.

هنگام ماهیگیری در ساحل چندین سیمین‌ماهی را گرفتم.

verb - transitive

پالایش کردن، پالاییدن

We need to smelt these impurities out of the gold before it can be used for jewelry.

ما باید این ناخالصی‌ها را قبل از اینکه بتوان از آن برای جواهرات استفاده کرد، از طلا پالایش کنیم.

We need to smelt these impurities out of the copper before it can be used in manufacturing.

باید این ناخالصی‌ها را پیش از استفاده از مس در تولید، بپالاییم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smelt

  1. verb have an element suggestive (of something)
    Synonyms:
    sensed perceived detected traced discovered smacked reeked stunk scented perfumed sniffed inhaled whiffed nosed savored snuffed
  1. verb to have a particular flavor or suggestion of something
    Synonyms:
    tasted savored smacked extract melt refine
  1. verb to have or give off a foul odor
    Synonyms:
    stunk reeked emanated exhaled scented perfumed

ارجاع به لغت smelt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smelt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/smelt

لغات نزدیک smelt

پیشنهاد بهبود معانی