با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Smelt

smelt smelt
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • گذشته‌ی ساده:

    smelted
  • شکل سوم:

    smelted
  • سوم‌شخص مفرد:

    smelts
  • وجه وصفی حال:

    smelting
  • شکل جمع:

    smelts

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

انگلیسی بریتانیایی گذشته‌ی ساده و شکل سوم فعل smell

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
- She smelt the flowers in the garden.
- او گل‌های باغ را بو کرد.
- The chef smelt the spices before adding them to the dish.
- سرآشپز ادویه‌ها را پیش از افزودن به غذا بو می‌کرد.
verb - transitive
گداختن (به منظور جدا کردن ناخالصی‌ها از فلز)
- The blacksmith smelted the iron ore to create a sturdy sword.
- آهنگر سنگ آهن را گداخت تا شمشیری محکم بسازد.
- The factory workers carefully smelted the aluminum to produce lightweight cans.
- کارگران کارخانه برای تولید قوطی‌های سبک‌وزن، آلومینیوم را با دقت گداختند.
noun
جانورشناسی سیمین‌ماهی
- The smelt is a small fish with a distinct odor.
- سیمین‌ماهی ماهی کوچکی با بوی مشخص است.
- I caught several smelts while fishing along the coast.
- هنگام ماهیگیری در ساحل چندین سیمین‌ماهی را گرفتم.
verb - transitive
پالایش کردن، پالاییدن
- We need to smelt these impurities out of the gold before it can be used for jewelry.
- ما باید این ناخالصی‌ها را قبل از اینکه بتوان از آن برای جواهرات استفاده کرد، از طلا پالایش کنیم.
- We need to smelt these impurities out of the copper before it can be used in manufacturing.
- باید این ناخالصی‌ها را پیش از استفاده از مس در تولید، بپالاییم.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smelt

  1. verb Have an element suggestive (of something)
    Synonyms: scented, detected, sensed, snuffed, reeked, traced, nosed, stunk, sniffed, perceived, savored, whiffed, perfumed, inhaled, discovered, smacked
  2. verb To have a particular flavor or suggestion of something
    Synonyms: refine, extract, melt, tasted, smacked, savored
  3. verb To have or give off a foul odor
    Synonyms: stunk, emanated, exhaled, scented, reeked, perfumed

ارجاع به لغت smelt

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smelt» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smelt

لغات نزدیک smelt

پیشنهاد بهبود معانی