آیکن بنر

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! همه‌شون در فست‌دیکشنری مرتب شدن

زمان‌های انگلیسی رو قاطی نکن! گرامر زمان‌ها در Fastdic

مشاهده
آخرین به‌روزرسانی:

Scented

ˈsentɪd ˈsentɪd

معنی scented | جمله با scented

adjective

معطر

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط

مشاهده

He gave her a box of scented bath products as a gift.

او بسته‌ای از محصولات حمام معطر به او هدیه داد.

She lit a scented candle to make the room more relaxing.

او شمع معطری روشن کرد تا فضای اتاق آرامش‌بخش‌تر شود.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

scented paper

کاغذ معطر (کاغذی که به آن عطر زده‌اند)

adjective

خوش‌بو، خوش‌عطر (گل)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

همگام سازی در فست دیکشنری

She picked a bunch of scented jasmine for the vase.

او دسته‌ای گل یاس خوش‌عطر برای گلدان چید.

The garden was full of scented roses that attracted bees.

باغ، پر از گل‌های رز خوش‌بو بود که زنبورها را جذب می‌کرد.

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد scented

  1. adjective fragrant
    Synonyms:
    smelling sweet-smelling aromatic perfumed odorous redolent spicy balmy odoriferous perfumy ambrosial aromal delectable

ارجاع به لغت scented

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «scented» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scented

لغات نزدیک scented

پیشنهاد بهبود معانی