معطر
لیست کامل لغات دستهبندی شدهی واژگان کاربردی سطح فوق متوسط
He gave her a box of scented bath products as a gift.
او بستهای از محصولات حمام معطر به او هدیه داد.
She lit a scented candle to make the room more relaxing.
او شمع معطری روشن کرد تا فضای اتاق آرامشبخشتر شود.
scented paper
کاغذ معطر (کاغذی که به آن عطر زدهاند)
خوشبو، خوشعطر (گل)
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
She picked a bunch of scented jasmine for the vase.
او دستهای گل یاس خوشعطر برای گلدان چید.
The garden was full of scented roses that attracted bees.
باغ، پر از گلهای رز خوشبو بود که زنبورها را جذب میکرد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «scented» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۱ شهریور ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/scented