Smelling Salts

ˈsmelɪŋˈsɒlts ˈsmelɪŋsɔːlts
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

  • (به‌ویژه برای سرما‌خوردگی) داروی بوییدنی، دوای استشمامی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد smelling salts

  1. noun faintness relief
    Synonyms: ammonium carbonate, hartshorn, methamphetamine hydrochloride, Methedrine, salts, sal volatile, spirits

ارجاع به لغت smelling salts

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «smelling salts» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۶ تیر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/smelling salts

لغات نزدیک smelling salts

پیشنهاد بهبود معانی