فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.

Hobnob

ˈhɑːbnɑːb ˈhɒbnɒb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی و نمونه‌جمله‌ها

adverb
نوش، به‌سلامتی، دوستانه، خودمانی، به‌سلامتی کسی نوشیدن، صحبت دوستانه کردن

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار اندروید فست دیکشنری
- He has forgotten us and is hobnobbing with the company's directors.
- او ما را فراموش کرده است و با رؤسای شرکت خوش‌وبش می‌کند.
- He once hobnobbed with kings and princes.
- او روزی با شاهان و شاهزادگان الفت داشت.
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد hobnob

  1. verb associate with
    Synonyms:
    hang out with hang around spend time socialize mix mingle keep company fraternize consort rub shoulders rub elbows pal around pal knock around with chum around

ارجاع به لغت hobnob

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «hobnob» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/hobnob

لغات نزدیک hobnob

پیشنهاد بهبود معانی