فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Meat

miːt miːt

شکل جمع:

meats

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

noun uncountable A1

گوشت (بخش خوراکی بدن حیوانات)

link-banner

لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی واژگان کاربردی سطح مقدماتی

مشاهده

Eat less meat and more vegetables.

گوشت کمتر و سبزیجات بیشتری بخورید.

She bought some fresh meat from the market.

او از بازار مقداری گوشت تازه خرید.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

Meat prices have gone up this year.

قیمت گوشت امسال افزایش یافته است.

noun countable

گوشت (برای اشاره به نوع گوشت)

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

red meats

گوشت قرمز (گوشت حیواناتی مثل گاو، گوسفند، بز و خوک)

white meats

گوشت سفید (گوشت حیواناتی مثل ماهی، مرغ و بوقلمون)

noun uncountable

مایه، محتوا، مغز، جوهر، اصل، جان

the meat of the matter

لب مطلب

the meat of his story

اصل داستان او

نمونه‌جمله‌های بیشتر

The meat of her argument is about freedom of speech.

جوهر استدلال او در مورد آزادی بیان است.

noun

علاقه، سرگرمی، دلبستگی، عشق، (فعالیت، تفریح و...) مورد علاقه

Swimming is his meat.

او عاشق شنا کردن است.

Photography has become the meat of my hobbies.

عکاسی به سرگرمی مورد علاقه‌ی من تبدیل شده است.

noun uncountable

غذا، خوراک، نان، خوراکی

We’re having a special meat for lunch today.

امروز برای ناهار غذایی ویژه داریم.

Let's go to the restaurant and get some good meat.

بیا برویم رستوران و کمی غذای خوب بخوریم.

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد meat

  1. noun flesh of animal consumed as food
    Synonyms:
    food eats chow grub victual fare provision sustenance nourishment nutriment foodstuff edible comestible ration aliment muscle brawn
  1. noun core, gist
    Synonyms:
    essence heart point substance matter gist sense nucleus kernel marrow pith nub upshot thrust burden short
    Antonyms:
    outside exterior exteriority

Collocations

meat and drink

خوراک و نوشیدنی، نان و آب

tender meat

گوشت نرم/گوشت لطیف

tough meat

گوشت سفت/گوشت ناجور

Idioms

one's meat

(عامیانه) مایه‌ی دلخوشی

ارجاع به لغت meat

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «meat» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/meat

لغات نزدیک meat

پیشنهاد بهبود معانی