امکانات گرامرلی و هوش مصنوعی (AI) برای متون فارسی و انگلیسی

Nub

nʌb nʌb
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
برآمدگی، قلنبه، تکه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در اینستاگرام
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nub

  1. noun core, gist
    Synonyms:
    basic bottom line crux essence heart kernel meat meat and potatoes nitty-gritty nubbin nucleus pith point short substance upshot
    Antonyms:
    exterior outside
  1. noun bump, knot
    Synonyms:
    bulge knob lump node protuberance swelling

ارجاع به لغت nub

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nub» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ دی ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nub

لغات نزدیک nub

پیشنهاد بهبود معانی