فقط تا پایان اردیبهشت فرصت دارید با قیمت ۱۴۰۳ اشتراک‌های فست‌دیکشنری را تهیه کنید.
آخرین به‌روزرسانی:

Crux

krʌks krʌks

شکل جمع:

cruxes

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع cruces به‌ جای cruxes استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله

noun

لغز، چیستان، معما، مسئله دشوار

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

The crux of the matter is ...

قضیه‌ی اصلی این است که ...

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد crux

  1. noun most important part
    Synonyms:
    heart core essence gist substance matter body meat kernel nub pith bottom line meat and potatoes thrust decisive point purport nitty-gritty
    Antonyms:
    trivia

ارجاع به لغت crux

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «crux» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/crux

لغات نزدیک crux

پیشنهاد بهبود معانی