شکل جمع:
triviaچیزهای بیاهمیت، جزییات کماهمیت، کارهای بیهوده، چیزهای بیارزش
He enjoyed sharing trivia with his friends.
او از به اشتراک گذاشتن چیزهای بیاهمیت با دوستانش لذت میبرد.
She impressed everyone with her knowledge of movie trivia.
او همه را با دانش خود در مورد جزییات کماهمیت فیلم تحتتأثیر قرار داد.
(مسابقهی) پرسشوپاسخ، چیستان، اطلاعات عمومی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
a trivia contest
مسابقهی پرسشوپاسخ
They gathered around the table to play a fun trivia quiz.
آنها دور میز جمع شدند تا پرسشوپاسخ سرگرمکنندهای بازی کنند.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «trivia» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۶ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/trivia