با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Nitty-gritty

ˌnɪti ˈɡrɪti ˌnɪti ˈɡrɪti
آخرین به‌روزرسانی:

معنی

noun
(عامیانه) اصول، مبانی، زیربنا، زیرساخت، شالوده

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد nitty-gritty

  1. noun basic facts
    Synonyms: basics, bottom line, bottom line, brass tacks, chief part, chief thing, cold fact, core, essence, essential details, essential part, focus, fundamentals, gist, hard fact, heart, heart of the matter, important matter, kernel, meat, meat and potatoes, name of the game, nuts and bolts, nuts and bolts, quintessence, reality, root, soul, substance, the facts, the facts, the name of the game

Idioms

ارجاع به لغت nitty-gritty

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «nitty-gritty» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۳ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/nitty-gritty

لغات نزدیک nitty-gritty

پیشنهاد بهبود معانی