اصول، مبانی اساسی، نیازهای اولیه، اساس
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
I really must learn the basics of first aid.
من واقعاً باید اصول کمکهای اولیه را بیاموزم.
The school can't even afford basics such as books and paper.
مدرسه حتی توانایی تهیه و تأمین وسایل اولیه مانند کتاب و کاغذ را ندارد.
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «basics» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/basics