آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rudiments

ˈruːdəmənts ˈruːdəmənts

معنی rudiments | جمله با rudiments

noun plural

مقدمات، اصول‌ اولیه، مبانی، قواعد ابتدایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

خرید اشتراک فست دیکشنری

It only took me an hour to learn the rudiments of skiing.

یک ساعت بیشتر نکشید که اصول اولیه‌ی اسکی را یاد گرفتم.

the rudiments of grammar

مبانی دستور زبان

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rudiments

  1. noun fundamentals
    Synonyms:
    basics essentials principles elements foundation beginnings heart first principles ABCs guts nitty-gritty

ارجاع به لغت rudiments

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rudiments» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rudiments

لغات نزدیک rudiments

پیشنهاد بهبود معانی