(در جمع) مقدمات، علوم مقدماتی، چیز بدوی، اولیه، ابتدایی
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
the rudiments of physics
اصول علم فیزیک
the rudiments of high school education
پایههای آموزش دبیرستانی
the rudiments of the project
جزئیات تکامل نیافتهی طرح
the rudiments of human intelligence in a chimpanzee
حالت ابتدایی هوش بشر در شامپانزه
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «rudiment» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rudiment