آیکن بنر

زبان‌های آلمانی، فرانسوی، اسپانیایی، ایتالیایی، عربی و ترکی به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

زبان‌های دیگر به مترجم هوش مصنوعی اضافه شد

استفاده کن
آخرین به‌روزرسانی:

Rudiment

ˈruːdəmənt ˈruːdɪmənt

معنی rudiment | جمله با rudiment

noun

(در جمع) مقدمات، علوم مقدماتی، چیز بدوی، اولیه، ابتدایی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

فست دیکشنری در ایکس

the rudiments of physics

اصول علم فیزیک

the rudiments of high school education

پایه‌های آموزش دبیرستانی

نمونه‌جمله‌های بیشتر

the rudiments of the project

جزئیات تکامل نیافته‌ی طرح

the rudiments of human intelligence in a chimpanzee

حالت ابتدایی هوش بشر در شامپانزه

پیشنهاد بهبود معانی

انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد rudiment

  1. noun a fundamental principle or underlying concept.
  1. noun a fundamental irreducible constituent of a whole.
  1. noun the elementary stages of any subject (usually plural)
    Synonyms:
    abc abcs alphabet first rudiment first-principle

ارجاع به لغت rudiment

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «rudiment» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۱ مرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/rudiment

لغات نزدیک rudiment

پیشنهاد بهبود معانی