آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Collocations
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۳ آذر ۱۴۰۲

    Core

    kɔːr kɔː

    گذشته‌ی ساده:

    cored

    شکل سوم:

    cored

    سوم‌شخص مفرد:

    cores

    وجه وصفی حال:

    coring

    شکل جمع:

    cores

    معنی core | جمله با core

    noun countable C2

    (بخش درونی هر چیز) درونه، درون گاه، مرکز، میانگاه، وسط

    the core of the city

    میان شهر

    noun countable

    (سیب و گلابی و غیره) هسته (به هسته‌های بزرگتر می‌گویند: pit یا stone)، دانه، وسط، تخم میوه

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    نرم افزار آی او اس فست دیکشنری

    I even eat a pear's core.

    من حتی وسط گلابی را هم می‌خورم.

    Carriers are the core of a modern navy.

    کشتی‌های هواپیمابر هسته‌ی اصلی نیروی دریایی نوین هستند.

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    rotten to the core

    کاملاً فاسد

    He is a socialist to the core.

    او یک سوسیالیست دو آتشه است.

    I was shaken to the core.

    عمیقاً تکان خوردم.

    noun countable

    (مهمترین بخش هر چیز) لب، مغز، جوهر، اصل

    The core of our problems is education.

    اصل مسئله‌ی ما (مسئله‌ی اصلی ما) آموزش و پرورش است.

    the core of his speech

    لب سخنان او

    noun countable

    (ریخته گری) لنگر (در قالب)، ماهیچه (در ریخته گری)، (لحیم) مغزی

    A meltdown of the core of an atomic reactor would be very dangerous.

    فرو گدازش اندرون (بخش درونی) واکنش‌گر اتمی بسیار خطرناک خواهد بود.

    core baking

    (ریخته‌گری) ماهیچه‌پزی

    noun countable

    (نمونه برداری از لایه های ژرف کره ی زمین توسط مته ی ژرفکاو) مغزه، نمونه، لایه نما

    noun countable

    (رآکتور یا واکنشگر اتمی) اندرون (بخش مرکزی که حاوی سوخت اتمی و میله های مهارگر و غیره است)

    noun countable

    (نجاری) زیرکار (که روی آن را با چوب بهتر روکش می کنند)

    noun countable

    (اتم) اندرونه (هسته بعلاوه ی الکترون های مدار آن)

    noun countable

    (برق)هسته (آهنی که در داخل حلقه‌ای از سیم برق دار قرار دارد و میدان مغناطیسی را تشدید می‌کند)

    noun countable

    کامپیوتر حافظه ی مغناطیسی، یاددار

    link-banner

    لیست کامل لغات دسته‌بندی شده‌ی کامپیوتر

    مشاهده
    verb - transitive

    (هسته ی میوه و غیره را) درآوردن

    I washed and cored two large apples.

    من دو سیب درشت را شستم و مغز آن‌ها را درآوردم.

    verb - transitive

    نمونه برداری کردن

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد core

    1. noun center, gist
      Synonyms:
      center essence focus heart base basis foundation root middle nucleus body bulk mass gist substance importance significance import crux main idea point kernel meat pith nub bottom line upshot thrust burden pivot corpus origin midpoint midst staple quick purport consequence meat and potatoes nitty gritty
      Antonyms:
      outside surface perimeter covering exteriority exterior

    Collocations

    core curriculum

    (آموزش) برنامه‌ی درسی هسته‌ای، دروس اصلی

    to the core

    تا ته، اصالتاً و طبیعتاً، دوآتشه، تا مغز استخوان، تا اعماق وجود، از ته دل

    سوال‌های رایج core

    گذشته‌ی ساده core چی میشه؟

    گذشته‌ی ساده core در زبان انگلیسی cored است.

    شکل سوم core چی میشه؟

    شکل سوم core در زبان انگلیسی cored است.

    شکل جمع core چی میشه؟

    شکل جمع core در زبان انگلیسی cores است.

    وجه وصفی حال core چی میشه؟

    وجه وصفی حال core در زبان انگلیسی coring است.

    سوم‌شخص مفرد core چی میشه؟

    سوم‌شخص مفرد core در زبان انگلیسی cores است.

    ارجاع به لغت core

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «core» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۴ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/core

    لغات نزدیک core

    • - cordwainery
    • - cordwood
    • - core
    • - core curriculum
    • - core dump
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    اصطلاحات و لغات والیبالی در انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات بسکتبال به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات و اصطلاحات فوتبالی به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    humanistic humanities humongous hunch hydration hypothetically ideally trick turban micromanagement hepatitis orange juice lowboy evolutionist aft رغبت مذمت کردن مذاب ذوب شدن ذوب کردن قلابچه‌ماهی چرم‌ماهی گورخرماهی فیل‌ماهی اعتلا اولویت‌بندی کردن پرآب تهاتر کردن جنوب شرقی جوی
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.