آخرین به‌روزرسانی:

Corpus

ˈkɔːrpəs ˈkɔːpəs

شکل جمع:

corpora

توضیحات:

همچنین می‌توان از شکل جمع corpuses به‌ جای corpora استفاده کرد.

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun

مجموعه‌ای از نوشته‌ها، تن، جسم، تنه

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

جای تبلیغ شما در فست دیکشنری

the corpus of civil law

مجموعه‌ی قوانین مدنی

I have tried to collect a corpus of his works.

کوشیده‌ام جنگی از آثار او را گرد آورم.

نمونه‌جمله‌های بیشتر

corpus cavernosum

کرپ تهینه‌ای، جسم غاری

پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد corpus

  1. noun body of text
    Synonyms:
    mass bulk core substance whole collection compilation entirety staple complete works oeuvre extant works opera omnia

ارجاع به لغت corpus

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «corpus» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۸ خرداد ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/corpus

لغات نزدیک corpus

پیشنهاد بهبود معانی