آیکن بنر

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

سطح‌بندی CEFR در فست دیکشنری

مشاهده
Fast Dictionary - فست دیکشنری
حالت روز
حالت خودکار
حالت شب
خرید اشتراک
  • ورود یا ثبت‌نام
  • دیکشنری
  • مترجم
  • نرم‌افزار‌ها
    نرم‌افزار اندروید مشاهده
    نرم‌افزار اندروید
    نرم‌افزار آی‌او‌اس مشاهده
    نرم‌افزار آی او اس
    افزونه‌ی کروم مشاهده
    افزونه‌ی کروم
  • وبلاگ
  • پشتیبانی
  • خرید اشتراک
  • لغات من
    • معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها
    • انگلیسی به انگلیسی
    • مترادف و متضاد
    • Idioms
    • سوال‌های رایج
    • ارجاع
    آخرین به‌روزرسانی: ۱۲ آذر ۱۴۰۲

    Quick

    kwɪk kwɪk

    صفت تفضیلی:

    quicker

    صفت عالی:

    quickest

    معنی quick | جمله با quick

    adjective A2

    تند، چابک، فرز، چست، جلد، سریع، سریع السیر، فوری

    Planes are quicker than busses.

    هواپیما از اتوبوس تندتر است.

    a quick walk

    پیاده‌روی تند

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    a quick reply

    پاسخ فوری

    a quick look

    نگاهی کوتاه

    She has a quick sense of smell.

    حس بویایی او قوی است.

    Who swam the quickest?

    کی از همه تندتر شنا کرد؟

    come here quick!

    زود بیا اینجا!

    I was cut to the quick by the insult.

    آن توهین قلبم را جریحه‌دار کرد.

    adjective

    سریع الانتقال، زودفهم، زودآموز، زیرک، تیزهوش، فرز، زودیاب

    تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

    همگام سازی در فست دیکشنری

    Her quick wits saved Akhtar's life.

    سرعت انتقال او اختر را نجات داد.

    a quick worker

    کارگر فرز

    نمونه‌جمله‌های بیشتر

    She has a quick mind.

    فکرش سریع کار می‌کند.

    adjective

    زنده

    quick lime

    آهک زنده

    adjective

    زودخشم، آتشی، جوشی

    Her husband is very quick-tempered.

    شوهرش خیلی آتشی مزاج است.

    adjective

    (پیچ جاده و غیره) تند، به تندی، به سرعت

    a quick turn

    پیچ تند

    noun

    (جمع) زندگان

    the quick and the dead

    زندگان و مردگان

    پیشنهاد بهبود معانی

    انگلیسی به انگلیسی | مترادف و متضاد quick

    1. adjective fast, speedy
      Synonyms:
      rapid speedy swift prompt express immediate brisk hasty hurried active flying fleet nimble energetic lively spirited agile expeditious accelerated instantaneous sprightly alert keen animated going headlong snappy move it on the double posthaste ASAP double time the lead out a move on pronto breakneck expeditive mercurial harefooted winged impetuous sudden brief abrupt curt perfunctory spry cursory
      Antonyms:
      slow lazy sluggish
    1. adjective smart
      Synonyms:
      intelligent clever bright sharp able capable adept astute wise discerning perceptive shrewd savvy keen adroit skillful competent effective quick-witted deft dexterous knowing active ready receptive quick on the uptake perspicacious on the ball all there prompt nimble-witted vigorous effectual canny quick on the trigger quick on the draw apt wired slick whiz sharp as a tack smart as a whip
      Antonyms:
      stupid ignorant uneducated slow

    Idioms

    be quick about it!

    زود بجنب!، تکون بخور!، زود باش!، معطلی نکن! لفتش نده!

    (be) quick off the mark

    به‌سرعت آغاز کردن، زود واکنش نشان‌دادن

    سوال‌های رایج quick

    صفت تفضیلی quick چی میشه؟

    صفت تفضیلی quick در زبان انگلیسی quicker است.

    صفت عالی quick چی میشه؟

    صفت عالی quick در زبان انگلیسی quickest است.

    ارجاع به لغت quick

    از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

    شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

    کپی

    معنی لغت «quick» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۹ آذر ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/quick

    لغات نزدیک quick

    • - quiche
    • - quiche lorraine
    • - quick
    • - quick (or slow) on the uptake
    • - quick access
    پیشنهاد بهبود معانی

    آخرین مطالب وبلاگ

    مشاهده‌ی همه
    انواع سبزیجات به انگلیسی

    انواع سبزیجات به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    اسامی گل ها به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    انواع درختان به انگلیسی

    لغات تصادفی

    اگر معنی این لغات رو بلد نیستی کافیه روشون کلیک کنی!

    oleate safecracker fluffy gutter press dislikable by default misogynistic miss the boat moisturize molasses monetary monetization moon over more or less motherless مبدأ غلط منشا گذاشتن سطل خوراک خوراکی بشقاب صبر صبور گزند دنبال کردن منظور مغازه صبح
    بیش از ۷ میلیون کاربر در وب‌سایت و نرم‌افزارها نماد تجارت الکترونیکی دروازه پرداخت معتبر
    فست دیکشنری
    فست دیکشنری نرم‌افزار برتر اندروید به انتخاب کافه بازار فست دیکشنری برنده‌ی جایزه‌ی کاربرد‌پذیری فست دیکشنری منتخب بهترین نرم‌افزار و وب‌سایت در جشنواره‌ی وب و موبایل ایران

    فست دیکشنری
    دیکشنری مترجم AI دریافت نرم‌افزار اندروید دریافت نرم‌افزار iOS دریافت افزونه‌ی کروم خرید اشتراک تاریخچه‌ی لغت روز
    مترجم‌ها
    ترجمه انگلیسی به فارسی ترجمه آلمانی به فارسی ترجمه فرانسوی به فارسی ترجمه اسپانیایی به فارسی ترجمه ایتالیایی به فارسی ترجمه ترکی به فارسی ترجمه عربی به فارسی ترجمه روسی به فارسی
    ابزارها
    ابزار بهبود گرامر ابزار بازنویسی ابزار توسعه ابزار خلاصه کردن ابزار تغییر لحن
    وبلاگ
    وبلاگ فست‌دیکشنری گرامر واژه‌های دسته‌بندی شده نکات کاربردی خبرهای فست دیکشنری افتخارات و جوایز
    قوانین و ارتباط با ما
    پشتیبانی درباره‌ی ما راهنما پیشنهاد افزودن لغت حریم خصوصی قوانین و مقررات
    فست دیکشنری در شبکه‌های اجتماعی
    فست دیکشنری در اینستاگرام
    فست دیکشنری در توییتر
    فست دیکشنری در تلگرام
    فست دیکشنری در یوتیوب
    فست دیکشنری در تیکتاک
    تمامی حقوق برای وب سایت و نرم افزار فست دیکشنری محفوظ است.
    © 2007 - 2025 Fast Dictionary - Fastdic All rights reserved.