با خرید اشتراک یک‌ساله‌ی هوش مصنوعی، ۳ ماه اشتراک رایگان بگیر! از ۲۵ آبان تا ۲ آذر فرصت داری!

Adept

əˈdept əˈdept ˈædept / / əˈdept ˈædept / / əˈdept
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • صفت تفضیلی:

    more adept
  • صفت عالی:

    most adept

معنی و نمونه‌جمله‌ها

noun adjective
زبردست، ماهر، استاد، مرد زبردست

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

نرم افزار آی او اس فست دیکشنری
- He is adept in grammar.
- او در دستور زبان ید طولایی دارد.
- When it comes to rugs, he is an adept.
- او در مورد فرش بسیار خبره است.
- an adept transition from tragedy to comedy
- یک تغییر ماهرانه از تراژدی به کمدی
پیشنهاد بهبود معانی

مترادف و متضاد adept

  1. adjective very able
    Synonyms: accomplished, ace, adroit, brainy, capable, clean, crack, crackerjack, deft, dexterous, expert, hot, hotshot, know stuff, masterful, masterly, nobody’s fool, no dummy, no slouch, on the ball, on the beam, practiced, proficient, quick, savvy, sharp, sharp as a tack, skilled, skillful, slick, smooth, there, up to speed, versed, whiz, wizard
    Antonyms: awkward, clumsy, incompetent, inept, unskilled

ارجاع به لغت adept

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «adept» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱ آذر ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/adept

لغات نزدیک adept

پیشنهاد بهبود معانی