شکل جمع:
acesتکخال، آس، ذره، نقطه، در شرف، ذرهای مانده(به)،(مجازاً) ستاره یا قهرمان تیمهای بازی، رتبه اول،خلبانی که حداقل ۵ هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد، تکخال زدن، (شیمی) پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی (دارای جوهر سرکه) میباشد که بهصورت ترکیب با سایر کلمات می آید
the ace of hearts
آس دل
an ace salesman
فروشندهی ماهر
He aced his opponent out.
او حریف خود را شکست داد.
He aced the course.
در درس نمرهی الف گرفت.
She came within an ace of being hit by a car.
نزدیک بود ماشین به او بزند.
فوقالعاده، عالی، درجه یک
تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)
The party was ace.
مهمونی عالیای بود.
to be (or come) within an ace of
بسیار نزدیک بودن به
to have an ace up one's sleeve
برگ برنده داشتن، حیله در آستین داشتن
برتری داشتن، برگهای برنده را در دست داشتن
از آنجا که فستدیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاهها و دانشجویان استفاده میشود، برای رفرنس به این صفحه میتوانید از روشهای ارجاع زیر استفاده کنید.
شیوهی رفرنسدهی:
معنی لغت «ace» در فستدیکشنری. مشاهده در تاریخ ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۴، از https://fastdic.com/word/ace