با خرید اشتراک حرفه‌ای، می‌توانید پوشه‌ها و لغات ذخیره شده در بخش لغات من را در دیگر دستگاه‌های خود همگام‌سازی کنید

Ace

eɪs eɪs
آخرین به‌روزرسانی:
|
  • شکل جمع:

    aces

معنی‌ها و نمونه‌جمله‌ها

  • noun verb - transitive adjective
    تک‌خال، آس، ذره، نقطه، در شرف، ذره‌ای مانده(به)،(مجازاً) ستاره یا قهرمان تیم‌های بازی، رتبه اول،خلبانی که حداقل ۵ هواپیمای دشمن را سرنگون کرده باشد، تک‌خال زدن، (شیمی) پیشوندی ازکلمه acetic بمعنی (دارای جوهر سرکه) می‌باشد که به‌صورت ترکیب با سایر کلمات می آید
    • - the ace of hearts
    • - آس دل
    • - an ace salesman
    • - فروشنده‌ی ماهر
    • - He aced his opponent out.
    • - او حریف خود را شکست داد.
    • - He aced the course.
    • - در درس نمره‌ی الف گرفت.
    • - She came within an ace of being hit by a car.
    • - نزدیک بود ماشین به او بزند.
  • adjective
    فوق‌العاده، عالی، درجه یک
    • - The party was ace.
    • - مهمونی عالی‌ای بود.
پیشنهاد بهبود معانی

تبلیغات (تبلیغات را حذف کنید)

مترادف و متضاد ace

  1. adjective exhibiting expertise in some activity
    Synonyms: brilliant, champion, distinguished, excellent, expert, first-rate, great, master, outstanding, superb, virtuoso
    Antonyms: inept, unskilled
  2. noun expert in some activity
    Synonyms: champion, genius, master, pro, star, virtuoso, winner, wizard
    Antonyms: clod, ignoramus
  3. adjective great
    Synonyms: excellent, fabulous, peachy, wonderful

Idioms

ارجاع به لغت ace

از آن‌جا که فست‌دیکشنری به عنوان مرجعی معتبر توسط دانشگاه‌ها و دانشجویان استفاده می‌شود، برای رفرنس به این صفحه می‌توانید از روش‌های ارجاع زیر استفاده کنید.

شیوه‌ی رفرنس‌دهی:

کپی

معنی لغت «ace» در فست‌دیکشنری. مشاهده در تاریخ ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، از https://fastdic.com/word/ace

لغات نزدیک ace

پیشنهاد بهبود معانی